اگر تنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست

اگر تنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست او جانشین همه نداشتن هاست

سلام دوستان عزیز این آدرس جدیدمه خوشحال میشم به سر بزنید

www.javanedelgir.blogfa.com

+ نوشته شده در پنج شنبه 10 شهريور 1398برچسب:,

ساعت 17:26 توسط حامد |

سلام به تمامی دوستان خوبم اول از همه از شما دوست عزیز تشکر میکنم به خاطر اینکه وبلاگ منو انتخاب کردین

این آدرس جدیدمه از امروز دیگه اینجا نیستم

www.javanedelgir.blogfa.com

+ نوشته شده در چهار شنبه 9 شهريور 1398برچسب:,

ساعت 2:15 توسط حامد |

در این بن بست...
دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی "دوستت دارم"
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست،نازنین!
و عشق را
کنار تیرک راهبند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ و سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر
فروزان می دارند.
به اندشیدن خطر مکن.
روزگار غریبی ست،نازنین!
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند
بر گذرگاه ها
مستقر.
با کنده و ساطوری خون آلود
روزگار غریبی ست،نازنین!
و تبسم را بر لب جراحی می کنند
و ترانه را
بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب قناری
بر آتش سوسن ویاس
روزگار غریبی ست نازنین!
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.

+ نوشته شده در چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,

ساعت 1:9 توسط حامد |

بدون از روزی که رفتی خیلی تلخ روزگارم انگاری آخر دنیاست حالا که تورو ندارم

بگو دنبال کدوم ستاره رفتی رفتنو بهونه کردی

بگو دل به حرفای کی دادی رفتی گله از زمونه کردی

مگه تو نمیگفتی فقط من مثل فانوسم مثل نورم

بگو حالا کی شده ستاره که من از تو خیلی خیلی دورم

نه نشونی مونده از تو نه یک ردپایی ساده که بخوام فاصله هارو گم کنم تو خواب جاده ها

بگو چی شد این جدایی بین ما فاصله انداخت باورم نمیشه قلبت با یک دنیا عشق باخت:

+ نوشته شده در چهار شنبه 7 تير 1390برچسب:,

ساعت 23:52 توسط حامد |

 

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

 دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

 این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

 باید آدمش پیدا شود!

 باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

 سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند

 

 

 
 
غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند


دکتر شریعتی
 


 

+ نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,

ساعت 23:28 توسط حامد |

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود...گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود!!!

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است, گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود!!!

گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود!!!

+ نوشته شده در پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:,

ساعت 1:33 توسط حامد |

 

دوستت دارم‌ها را نگه مي‌داري براي روز مبادا،

 دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

 اين‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکي خرج کسي نمي‌کني!

 بايد آدمش پيدا شود!

 بايد همان لحظه از خودت مطمئن باشي و بايد بداني که فردا، از امروز گفتنش پشيمان نخواهي شد!

 سِنت که بالا مي‌رود کلي دوستت دارم پيشت مانده، کلي دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسي نکرده‌اي و روي هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداري صندوقت را خالي کني.! صندوقت سنگين شده و نمي‌تواني با خودت بِکشي‌اش…

شروع مي‌کني به خرج کردنشان!

توي ميهماني اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتي

توي رقص اگر پا‌به‌پايت آمد اگر هوايت را داشت اگر با تو ترانه را به صداي بلند خواند

توي جلسه اگر حرفي را گفت که حرف تو بود اگر استدلالي کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌هاي قشنگ را نشانت داد

براي يکي يک دوستت دارم خرج مي‌کني برا ي يکي يک دلم برايت تنگ مي‌شود خرج مي‌کني! يک چقدر زيبايي يک با من مي‌ماني؟

بعد مي‌بيني آدم‌ها فاصله مي‌گيرند متهمت مي‌کنند به هيزي… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پيري و معرکه‌گيري…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبريز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را مي‌فهمند بدون اين‌که تو را به ياد بياورند

 

غريب است دوست داشتن.

و عجيب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتي مي‌دانيم کسي با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ريشه دوانده؛

به بازيش مي‌گيريم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بي رحم ‌تر.

تقصير از ما نيست؛

تماميِ قصه هايِ عاشقانه، اينگونه به گوشمان خوانده شده‌اند
 

 

                                                                                                                       دکتر شریعتی

+ نوشته شده در پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:,

ساعت 1:23 توسط حامد |

 

آن زمان که خورشيد قلب من برای هميشه غروب کرد
آن زمان که خونی که در رگهايم جاری بود برای هميشه خشکيد
آن زمان که لبهايم برای هميشه بسته شد
آن زمان که افکارم من را تنها در ميان آسمان رها کردند
آن زمان که تنها جسمم از ميان رفت روحم به پرواز در آمد
آن زمان من مرده ام
وشب هنگام برای يک بار و آخرين بار من را در خوابت ببين
ببين که چگونه تمام استخوانهايم و تمام افکارم در گمنامی وتنهايی پوسيدند
و من از ميان رفتند
و آن لحظه من تنها يک چيز دارم
و آن خداوند يکتاست که بيشتر از هميشه به او نزديک شده
اما آنگاه مطمين باش
که برای اولين بار از نبودن تو شادانم و افسوس گذشته را نخواهم خورد
زيرا در نبود تو خداوند را در کنار خود احساس می کنم
احساسی واقعی که از تمام وجودم سر چشمه ميگيرد
کوچهايی که ميان من و تو بود از فردا نگفت
از رويای زيبای دنيا نگفت
از سبزی دست های پر محبتت هيچ نگفت
کوچه ای ساکت بود بی خروش بی عشق بود
نميدانم چرا؟
کوچه ای که ميان من و تو بود زيبا نبود
..

+ نوشته شده در دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:,

ساعت 15:10 توسط حامد |

 

                            خدارو چه دیدی شاید با تو باشم شاید با نگاهت از این غم رها شم

 

 خدارو چه دیدی شاید غصه رد شد دلم راه و رسم این عشقو بلد شد

 

                            خدارو چه دیدی تو شاید بمونی شاید غصه هامو تو چشمام بخونی

 

خدارو چه دیدی شاید دل سپردی شاید عشقمونو تو از یاد نبردی

 

                          هنوز بیقرارم بیاد نگاهت نشستم تو بارون بازم چشم به راهت

+ نوشته شده در دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:,

ساعت 22:27 توسط حامد |

 

من از تو دل نمی برم اگر چه از تو دلخورم

 

اگر چه گفته ای تورا به خاطرات بسپرم

هنوزم خیال کن کنار تو نشسته ام

منی که در جوانیم به خاطرت شکسته ام

 

تو در سراب آینه شبانه خنده میکنی

من شکست داده را خودت برنده میکنی

نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم

بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم

 

رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها

همیشه ماندگار من همیشه در هنوز ها

صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی

به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:,

ساعت 14:21 توسط حامد |

اگر تنهاترین تنهاشوم بازهم خدا هست


HOME
E-Mail
.BAHAR 20.


LinkDump

مخصوص صاحبان وبلاگ
بهاران
غمگین میگیریم شاد پس میدیم گاهیم برعکس
آواز عشق
و چه زیباست باران
دوستی
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
آرشیو پیوندهای روزانه


Archives

3 تير 1390

2 تير 1390

4 خرداد 1390
1 اسفند 1389
7 بهمن 1389
6 بهمن 1389
5 بهمن 1389
3 بهمن 1389
3 دی 1389


Categories

داستان های عاشقی
عكس برای زيبايی وبلاگ


Authors

حامد



Amar_Web


تعداد بازديدها:


Links

فوتبال
دنیای عشق
بهاران
غمگین میگیریم شاد پس میدیم گاهیم بر عکس
آواز عشق
وچه زیباست باران
دوستی
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

قالب های فوق جدید بلاگفا




Design by : Bahar 20



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 79
بازدید کل : 23758
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1


Alternative content